English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3925 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
credit squeeze U کاهش دادن اعتبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
credit squeeze U کاهش حجم اعتبار
credit squeeze U کاهش مقدار اعتبار
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
decreased U کاهش دادن کاهش
decrease U کاهش دادن کاهش
decreases U کاهش دادن کاهش
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
legalised U اعتبار قانونی دادن
legalising U اعتبار قانونی دادن
legalises U اعتبار قانونی دادن
to legalize a signature U اعتبار قانونی دادن
legalized U اعتبار قانونی دادن
legalize U اعتبار قانونی دادن
legalizes U اعتبار قانونی دادن
legalizing U اعتبار قانونی دادن
hand it to (someone) <idiom> U به کسی اعتبار دادن
palliation U کاهش دادن
lessen U کاهش دادن
lessening U کاهش دادن
lessens U کاهش دادن
lessened U کاهش دادن
overdraw U بیش از اعتبار حواله یا چک دادن
give someone their due <idiom> U دادن اعتبار به شخص شایسته
to cut down [on] something U چیزی را کاهش دادن
to cut back [on] something U چیزی را کاهش دادن
to cut something U چیزی را کاهش دادن
appropriation U اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
devaluation U کاهش دادن ارزش پول
put-downs U پست کردن کاهش دادن
put down U پست کردن کاهش دادن
put-down U پست کردن کاهش دادن
overdraw U بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
corrupts U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to kern U کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
compression U روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
to esteem somebody or something [for something] U قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
decreased U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases U کاهش یافتن کم شدن کاهش
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
hinting U در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
acid reduction U کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
influence U اعتبار
estimate U اعتبار
credits U اعتبار
creditless U بی اعتبار
estimated U اعتبار
line of cerdit U خط اعتبار
standing U اعتبار
validation U اعتبار
estimating U اعتبار
creditability U اعتبار
estimates U اعتبار
void U بی اعتبار
credit U اعتبار
credited U اعتبار
crediting U اعتبار
appropriation symbol U کد اعتبار
influences U اعتبار
credit line U حد اعتبار
influencing U اعتبار
influenced U اعتبار
validity U اعتبار
fund U اعتبار
importance U اعتبار
reputation U اعتبار
reputability U اعتبار
reputations U اعتبار
esteem U اعتبار
prestige U اعتبار
prestigious U با اعتبار
funded U اعتبار
invalids U : بی اعتبار
budgets U اعتبار
budgeted U اعتبار
budget U اعتبار
entitlement U اعتبار
entitlements U اعتبار
credibility U اعتبار
invalid U : بی اعتبار
authenticity U اعتبار
advances U اعتبار
valuing U اعتبار
values U اعتبار
advance U اعتبار
advancing U اعتبار
value U اعتبار
crediting U اعتبار مالی
credited U اعتبار مالی
insecure U بی اعتبار متزلزل
under the credit U تحت اعتبار
factorial validity U اعتبار عاملی
trade credit U اعتبار تجاری
trusts U اعتقاد اعتبار
budget credit U اعتبار بودجه
on trust U بر مبنای اعتبار
trusted U اعتقاد اعتبار
revolving fund U اعتبار در گردش
roll over credit U اعتبار گردان
trust U اعتقاد اعتبار
bridging leon U اعتبار موقت
construct validity U اعتبار سازه
blank credit U اعتبار نامحدود
revolving credit U اعتبار گردان
consensual validity U اعتبار وفاقی
open credit U اعتبار نامحدود
military funds U اعتبار نظامی
consumption credit U اعتبار مصرفی
line of cerdit U میزان اعتبار
ervolving credit U اعتبار گردان
factoring of credit U نمایندگی اعتبار
settlement of credit U تسویه اعتبار
ex post U به اعتبار گذشته
face validity U اعتبار صوری
external validity U اعتبار برونی
letter of credit U ورقه اعتبار
expenditure credit U اعتبار مصرف
reliableness U اعتبار موثقیت
funded U اعتبار مالی
concurrent validity U اعتبار همزمان
credit U اعتبار مالی
fund U اعتبار مالی
committment U تامین اعتبار
letter of credit U برگه اعتبار
expired U بدون اعتبار
factoring of credit U عاملیت اعتبار
letter of credit U اعتبار اسنادی
credentials U اعتبار نامه
expenditure credit U اعتبار هزینه
on tick U روی اعتبار
cumulative credit U اعتبار تراکمی
credit term U مدت اعتبار
item validity U اعتبار پرسش
apportionment U واگذاری اعتبار
differential validity U اعتبار افتراقی
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
documentary credit U اعتبار اسنادی
tax credit U اعتبار مالیاتی
appropriation title U عنوان اعتبار
discriminant validity U اعتبار افتراقی
credit sale U اعتبار در معامله
credit rating U میزان اعتبار
credit insurance U بیمه اعتبار
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
agricultural credit U اعتبار کشاورزی
issuing of the credit U افتتاح اعتبار
imprest fund U اعتبار مساعده
bad U ناصحیح بی اعتبار
invalidity U عدم اعتبار
authority U اجازه اعتبار
in force U دارای اعتبار
rehabilitation U اعاده اعتبار
credit transfers U انتقال اعتبار
cross validation U وارسی اعتبار
credit transfer U انتقال اعتبار
test validity U اعتبار ازمون
issuance credit U افتتاح اعتبار
issue a credit U افتتاح اعتبار
advising of credit U ابلاغ اعتبار
creditably U از روی اعتبار
requirements of the credit U شرایط اعتبار
credit terms U شرایط اعتبار
credit expansion U گسترش اعتبار
content validity U اعتبار محتوا
validity index U شاخص اعتبار
stock funds U اعتبار خریدنقدی
validity U صحت اعتبار
validity criterion U ملاک اعتبار
validity coefficient U ضریب اعتبار
bank credit U اعتبار بانکی
validity check U بررسی اعتبار
validity check U مقابله اعتبار
validation of a model U اعتبار یک الگو
l/c U اعتبار نامه
credits U اعتبار مالی
validation of a hypothesis U اعتبار یک فرضیه
validity of a contract U اعتبار قرارداد
countervailing credit U اعتبار اتکائی
void result U نتیجه بی اعتبار
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1to take a spell at whell
1Poked back
4express, overexpression
2single gas
2credit score
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com